توی
کانکس کارگری کارگاهمون در مورد ازدواج داشتم فکر می کردم، همیشه اعتقادم
بر این بود که در مورد ازدواج خودتو محدود به نزدیکان خودت و شهر خودت و
حتی کشور خودت نکنی، تا اون موقع جدی فکر نکرده بودم و از خارج هم دخترهای
زیادی نمی شناختم. این بود که یاد دختر بیل گیتس افتادم. تصمیم عجیبی بود،
چند روزی بهش فکر کردم اما در انتخاب تردید داشتم.
توی
کانکس چندتایی کتاب آورده بودم که شبا تا دیر وقت مطالعه می کردم، یه قرآن
با خط عثمان طه و ترجمه فارسی آیه الله مکارم شیرازی داشتم. از رهبری
شنیده بودم که امام هم استخاره می کرد، این شد که برای مشورت از قرآن
استخاره گرفتم این آیه اومد:
سوره ۲۰: طه - آیه 52
قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی فِی کِتَابٍ لَّا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنسَى ﴿۵۲﴾
گفت: آگاهی مربوط به آنها نزد پروردگار من در کتابی ثبت است پروردگار من هرگز گمراه نمیشود و فراموش نمیکند.
No comments:
Post a Comment